محسنی که من می‌شناختم

اوایل دهه هشتاد بود که در مجالس میراثی کتابخانه مجلس، کتابخانه ملی، موسسه میراث مکتوب و … با دکتر محسن جعفری‌مذهب آشنا شدم و کم کم با خواندن مقالات و شنیدن مصاحبه‌ها و سخنرانی‌هایش این آشنایی بیشتر و بیشتر گردید.
خصوصیت‌های اخلاقی این استاد بزرگوار پیش از هر چیز دیگری مرا مجذوب ایشان نمود، منش متواضعانه و برخورد گشادروی ایشان و شاید هم کمی حس همشهری‌گری با او که در رشت بدنیا آمده بود و فرزند گیلان جان بود همه و همه و همه دست به دست هم داد که طی این ده سال و اندی در زمره یکی از دوستانش جای بگیرم.
خود را هیچگاه عقل کل نمی‌دانست و هیچ‌ ابایی نداشت که بگوید نمی‌دانم. در حالی که کم نیستند به اصطلاح اساتیدی که همیشه خود را عقل کل می‌دانند و اساسا دیالوگ با آنها همیشه یکطرفه است.
تو می‌توانستی ساعت‌ها با استاد جعفری مذهب بگویی و بخندی و یاد بگیری و یاد بدهی، بدون آنکه ترس از مجادله و بحث داشته باشی و خیلی راحت در جایی که احساس می‌کرد حرف تو درست است می‌پذیرفت و یا اگر احساس می‌کرد دانشش ناقص و کم است می‌گفت نمی‌دانم باید بخوانم و تحقیق کنم و یا از فلان شخص و فلان استاد سوال کنم.

دکتر جعفری مذهب همیشه ساده و بی‌آلایش بود به فکر کلاس و جایگاه و شانیت کاذب و … نبود فقط کافی بود از او بخواهی که برای فلان جلسه و یا نشست بیاید. اگر دوست داشت و علاقه داشت بی‌منت و بدون آنکه بپرسد ماشین رفت و برگشت هست یا نه و یا حق الجلسه می‌دهند یا خیر می‌پذیرفت و هیچگاه به دنبال فخر فروشی نبود واز دکترایش و جایگاه اداری و … برای خود ازین نمد کلاهی نساخته بود، برایش فرق نمی‌کرد که او را استاد بنامی یا رفیق یا دکتر و یا …

به تحقیق برایم مسجل شده بود که اهل غیب و بدگویی پشت سر هیچکس نبود. و بارها و بارها و بارها این خصوصیت اخلاقی را در وی دیده بودم ، در مواضعی که پشت سر کسی حرفی زده می‌شد سکوت می‌کرد و یا بحث را عوض می‌نمود و اجازه نمی‌داد این رویه ادامه پیدا کند.

از بارزترین خصیصه‌های اخلاقی‌اش نشر دانشش بود، بلند فکر می‌کرد. محال بود کنارش بشینی و به ناگاه با انفجاری از فکر و ایده و داستان و خاطره مواجه نشوی و در این میان اطلاعات فراوانی به دست نیاوری و درست در زمانی که همه ایده‌ها و داشته‌هایشان را مخفی می‌کنند تا مبادا به سرقت رود ایشان با گشاده‌دستی، تمام ایده‌ها و داشته‌هایش را با دیگران تقسیم می‌کرد.

از دیگر مزایای حسنه اخلاقی دکتر محسن جعفری مذهب استواری بر اعتقاد و اندیشه‌اش بود. وقتی تصمیمی میگرفت و معتقد بود که این تصمیم درست است، تمام قد سعی می‌نمود که دیگران را با خود همراه کند و این اندیشه و نگاه را در سطح گسترده‌تری تسری بخشد اما اگر این اتفاق نمی‌افتاد و جماعت با او همراه نمی‌شد هیچگاه از پا نمی‌نشست و خود یک تنه به حد میسور بدان کار می‌پرداخت که سلسله نشست‌های ایرانشناسی که در ذیل مجموعه‌ای بنام سرای ایرانشناسی راه انداخت و در این قالب یک تنه ده‌ها نشست و گفتگو در جای جای این مملکت راه انداخت و منافع متعددی را به جامعه علمی و فرهنگی رساند از جمله این اتفاقات باشد.
با اساتید و پیشکسوتان با احترام کامل صحبت می‌نمود و فرقی برایش نمی‌کرد که فلان آدم مسن صاحب کرسی در فلان دانشگاه است یا نویسنده‌ای ناشناخته در شهرستانی دور همیشه ادب و احترام قرین حالش بود و نزد بزرگان دو زانو بر زمین می‌نشست و با احترام کامل برخورد می‌نمود. هیچ وقت یادم نمی‌رود در جلسه‌ای که چند تن از صاحب‌نامان جر و بحثشان شد و مخاطب قرار گرفت که راعایت انصاف نکرده است و … فقط سکوت اختیار کرد و هیچ نگفت.

فصل مشترک رفاقت من و جناب دکتر جعفری مذهب نسخ خطی و کتابهای چاپ سنگی بود. و دقیقا از زمانی رابطه‌ی ما فزونی گرفت که ایده برگزاری دویستمین سالگرد آغاز صنعت چاپ در ایران شکل گرفت و دوست داشتیم که به همین مناسبت کنفرانس معظمی در ایران شکل بگیرید و برای این مهم پیش هر کس و ناکسی رفتیم و نشد که نشد که نشد.
چرا که این دغدغه‌ها هیچگاه برای کسانی که باید مهم نبوده و نیست و صد البته قرار هم نیست که باشد.
بماند!
دقیقا آنزمان که ناامید شدیم از ناامیدکنندگان با تشویق و آن روحیه بالای ایشان تصمیم گرفتیم که نشست‌ها و جلسات حداقلی را خودمان همت کنیم و برگزار کنیم و خدا را شاکرم که این جریان به قدر وسع اتفاق افتاد و امروز یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها و گفتگو‌های متعددی در این باب در مجلات و روزنامه‌ها و سایت‌ها به چشم می‌خورد.
در کتابی که سال گذشته در خانه کتاب برای ادای دین به این مرد بزرگ با نام «میراث حقیقی» منتشر گردید. - که تفصیلی دارد بماند برای بعد- به وضوح دغدغه‌های مختلف این بزرگ مرد بالاخص در حوزه تاریخ چاپ روشن و مشخص می‌گردد.

دردا که شدی و رفتنت ناگه بود
بس زود زوال آن رخ چون مه بود
خوبی همه با جمال تو همره بود
عمر چوتوئی چرا چنین کوته بود.
[علی بن احمد بن علی بن عباس صوابی]‌
دوشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱:۵۸